اهداف کلی کلاس اول دبستان بهشت فردوس

1. علاقه مند کردن فراگیران به درس خواندن و پرورش دقت، کنجکاوی، خلاقیت فراگیران 

2. یادگیری و تقویت مهارت خواندن و نوشتن الفبای فارسی

3. یادگیری و مهارت شمارشی و نوشتن اعداد 99-1 

4. تقویت حواس پنج گانه ، آموزش اطلاعات بهداشتی و ایمنی

5. برقراری ارتباط با همسالان و بهبود روابط اجتماعی و ایجاد زمینه شکوفایی

تصویرخوانی به عنوان پایه خواندن در کلاس اول با هدف تقویت مهارت‌های اولیه زبان‌آموزی و فهم مطلب انجام می‌شود.
این روش به کودکان کمک می‌کند در :
توسعه مهارت‌های بصری و دیداری: کودکان از طریق مشاهده و تحلیل تصاویر، توانایی تشخیص جزئیات و درک معانی را افزایش می‌دهند.
گسترش دایره واژگان: تصاویر به عنوان محرکی برای معرفی واژگان جدید به کار می‌روند که باعث افزایش دایره لغات کودک می‌شود.
ارتباط بین تصاویر و کلمات: کودکان با یادگیری این که تصاویر با کلمات مرتبط هستند، پایه‌گذاری اولیه برای خواندن و نوشتن را تجربه می‌کنند.
تقویت تخیل و داستان‌پردازی: کودکان از طریق تصویرخوانی می‌توانند داستان‌های کوتاه خلق کرده و توانایی تفکر خلاق را تقویت کنند.
فهم ارتباط معنایی: کودکان با درک ارتباط بین تصاویر و متون می‌توانند ساختار جملات و معنای آن‌ها را بهتر درک کنند که به تقویت مهارت خواندن منجر می‌شود.
این روش به تدریج آن‌ها را آماده می‌کند تا با یادگیری حروف و کلمات، بتوانند خواندن را به صورت کامل آغاز کنند.

دیدگاه های نظریه پردازان در مورد املا

رفتارگرایی(اسکینر): املا از طریق تکرار و تقویت مثبت (مانند تشویق ) یاد گرفته می شود و نوشتن صحیح به یک عادت تبدیل می گردد.

  1. شناخت گرایی (پیاژه): دانش آموزان به مرور با تمرین و تکرار، ساختار ذهنی خود  را برای درک و نوشتن کلمات توسعه می  دهند.
  2. یادگیری چند حسی(فیلسن و کیله): یادگیری املا با به کارگیری حواس مختلف(بینایی،
     شنوایی و نوشتن) ماندگارتر می شود.
  3. ساختار گرایی(ویگوتسکی): تعامل با معلم و همسالان در یادگیری املا موثر و حمایت معلم نقش مهمی در پیشرفت دانش آموز دارد.
  4. پردازش اطلاعات: املا به عنوان یک فرایند پردازش اطلاعات، به تثبیت کلمات در حافظه بلند مدت از طریق حافظه دیداری، شنیداری و حرکتی کمک می کند. نظریه پردازش اطلاعات به یک دانشمند واحد نسبت داده نمی شود. بلکه مجموعه ای از روان شناسان شناختی چون جورج میلر، ریچارد اتکینسون و ریچارد شفرین از افرادی بودند که به پیشرفت این نظریه کمک کردند.این نظریه بر این پایه استوار است که مغز انسان مانند یک کامپیوتر، اطلاعات را پردازش، ذخیره و بازیابی می کند.
  5.